هزليات

متن مرتبط با «آن مهر بر که افکنم» در سایت هزليات نوشته شده است

مردی که دهان خویش را دوزیده

  • مردی که دهان خویش را دوزیده ! در آتش فقر سالها سوزیده !   انگار زده شیشه و قاطی کرده !   چند یست که بینوا مخش گوزیده!!,مردی که وارد دهان مار شد,مردی که گلی در دهان داشت,مردی که در دهان مار رفت ...ادامه مطلب

  • آن مهر تو مانع فرارم شد ه است

  •  آن مهر تو مانع فرارم شد ه است !  این زندگی ام که زهرمارم شد ه است !   من با تودچار« زند ه میری »هستم !  مهریه ی تو طناب دارم شد ه است !!,آن مهر بر که افکنم ...ادامه مطلب

  • آنان که کهن شدند و آنان که نواند

  • «آنان که کهن شدند و آنان که نواند »! درفكرغذای مفت و مرغ وپلواند !   مردم همه هستند چویک راننده ! فکر عقب اند یاکه فکر جلواند,آنان که کهن شدند ...ادامه مطلب

  • آن آتش سرخ رابه لب چسباندی

  • آن آتش سرخ رابه لب چسباندی! قلب همه ی محله را لرزاندی!   حاجی صفرآن مراد یک ملت را بردی لب چشمه تشنه برگرداندی!, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها